English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (7830 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
end line U خط پایان
finish line U خط پایان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fruition U پایان
period U نقطه پایان جمله
period U پایان
periods U نقطه پایان جمله
periods U پایان
over U پایان یافتن
over- U پایان یافتن
attack U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
command U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
commanded U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
commands U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
crash U پایان عملیات کامپیوتر
crashed U پایان عملیات کامپیوتر
crashes U پایان عملیات کامپیوتر
crashing U پایان عملیات کامپیوتر
crashingly U پایان عملیات کامپیوتر
hand U میلههای تسخیرشده حریف در پایان
handing U میلههای تسخیرشده حریف در پایان
wire U خط اغاز یا پایان مسابقه
wires U خط اغاز یا پایان مسابقه
chute U دالان پایان دوصحرانوردی
chutes U دالان پایان دوصحرانوردی
night watchman U توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman U توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen U توپزن پایان مسابقه کریکت
eternities U بی پایان
eternity U بی پایان
finality U پایان
overnight U مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
fold U بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folded U بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folds U بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
terminal U واقع در نوک پایان
terminals U واقع در نوک پایان
conclusion U پایان
conclusion U پایان یک چیز
conclusions U پایان
conclusions U پایان یک چیز
limit U پایان
continuous U قطعهای پایان ناپذیر از نوار ضبط
continuous U بدون پایان یابدون قط عی
buzzer U زنگ پایان
buzzers U زنگ پایان
interminably U بطور پایان ناپذیر
interminable U پایان ناپذیر
dissertation U پایان نامه
dissertations U پایان نامه
terminating U پایان دار
terminating U پایان بخش
die U ماندن در پایگاه در پایان بازی بیس بال دو سرعت جنگ تا پیروزی
inexhaustible U پایان نا پذیر تهی نشدنی
theses U پایان نامه
thesis U پایان نامه
unceasing U پایان ناپذیر
hole U سوراخ در پایان هر بخش گلف
holed U سوراخ در پایان هر بخش گلف
holes U سوراخ در پایان هر بخش گلف
holing U سوراخ در پایان هر بخش گلف
knuckle U قوزک پا یا پس زانوی چهار پایان
knuckles U قوزک پا یا پس زانوی چهار پایان
bell U زنگ در پایان هر روند بوکس
bells U زنگ در پایان هر روند بوکس
cessation U پایان
denouement U پایان نمایش نتیجه عمل
denouements U پایان نمایش نتیجه عمل
dTnouements U پایان نمایش نتیجه عمل
upbeat U ضربه غیر موکدمخصوصا در پایان قطعه خوش بین
atrocious U با شرارت بی پایان
finis U پایان
endless U بی پایان
endless U بدون پایان
interminate U بی پایان
never ending U بی پایان
never-ending U بی پایان
unending U بی پایان
inconclusive U بی پایان
unfinished U بی پایان
incessant U پی در پی بی پایان
ending U پایان
endings U پایان
terminate U پایان دادن پایان یافتن
terminated U پایان دادن پایان یافتن
terminates U پایان دادن پایان یافتن
finish U پایان
finish U پایان مسابقه
finishes U پایان
finishes U پایان مسابقه
point U پایان
close U پایان
closer U پایان
closes U پایان
closest U پایان
eternal U بی پایان دائمی
past U پایان یافته
declare U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declares U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declaring U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
sequel U نتیجه پایان
Other Matches
eol U پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
out <adv.> U پایان
abyss U بی پایان
abysses U بی پایان
abysm U بی پایان
bourne U پایان
illmitable U بی پایان
illimitable U بی پایان
decapoda U ده پایان
initiator terminator U پایان ده
end all U پایان
unbound U بی پایان
hexapod U شش پایان
windup U پایان
to sit out U تا پایان
termination U پایان
end U پایان
ended U پایان
ends U پایان
finallist U پایان رس
aeon U بی پایان
foreverness U بی پایان
forever U بی پایان
infinite time U بی پایان
eternality U بی پایان
eternity U بی پایان
perpetuity U بی پایان
sempiternity U بی پایان
issue [outcome] U پایان
immortality U بی پایان
placing judge U داور خط پایان
Finifugal <adj.> U تنفر از پایان
interminableness U پایان ناپذیری
jikan U پایان وقت
on side U پایان بازی
last a U دم اخر پایان
normal termination U پایان عادی
omniscience U دانش بی پایان
myriapoda U هزار پایان
ominscience U دانش بی پایان
to bring to an end U به پایان رساندن
inexhaustibility U پایان نا پذیری
fineless U بی پایان کردن
gastropod U شکم پایان
get done with U به پایان رساندن
to get oven U به پایان رساندن
to go through with U به پایان رساندن
get over U به پایان رساندن
get through U به پایان رساندن
finitude U پایان پذیری
godspeed U پایان انجام
harvest home U پایان درو
rhizopod U ریشه پایان
sustainable energy U انرژی بی پایان
eoj U پایان کارob
sign off U پایان دادن به
subjunction U افزایش در پایان
do away with <idiom> U به پایان رساندن
follow through <idiom> U به پایان رساندن
Over and out! U پایان خبر !
run out (of something) <idiom> U به پایان رساندن
time out <idiom> U پایان وقت
turn out <idiom> U نتیجه ،پایان
Over and out! U پایان اعلان !
It's over. U به پایان رسید.
year-end سال پایان
year-end U پایان سال
surcease U پایان استراحت
teleologist U پایان شناس
teleology U پایان شناسی
terminable U پایان یافتنی
termination date U تاریخ پایان
to turn out U به پایان رسیدن
terminuse ad quem U نقطه پایان
to come to a end U به پایان رسیدن
to see out U به پایان رساندن
to see through U به پایان رساندن
wind up U پایان یافتن
wind up U پایان دادن
sequels U نتیجه پایان
termination U پایان یابی
termination U پایان دهی
end U پایان یک دور
ended U پایان یک دور
ends U پایان یک دور
irredeemable U پایان ناپذیر
tape U نوار خط پایان
taped U نوار خط پایان
tapes U نوار خط پایان
abend U پایان غیرعادی
eob U پایان یک بلوک
end mark U علامت بی پایان
eof U پایان فایل
come off U پایان مسابقه
endnote U پایان مدرک
endless loop U حلقه بی پایان
end of block U پایان یک بلوک
exit interview U مصاحبه پایان خدمت
to sing out U با اوازبه پایان رساندن
grallatorial U وابسته به دراز پایان
to be over something U به پایان رسیدن چیزی
come to nothing <idiom> U باشکست به پایان رسیدن
terminating symbol U نماد پایان بخش
make short work of something <idiom> [به سرعت به پایان رساندن]
d. certificate U ورقه پایان خدمت
on end <idiom> U بنظر به پایان رسیده
get through U به پایان رساندن گذراندن
year-end U وابسته به پایان سال
zazen U پایان استراحت نشسته
raw deal <idiom> U آخر خط ،پایان هستی
and there an end. U و پایان وجود دارد.
teleologic U وابسته به پایان شناسی
dash off <idiom> U سریعا به پایان رساندن
postlude U قطعه موسیقی پایان
post fix U در پایان واژه چسباندن
point fund U پاداش پایان فصل
postseason U بعد از پایان فصل
lift a blockade U محاصره را پایان دادن
full point U نقطه پایان جمله
finish yarn U نوار پایان مسابقه
finish tape U نوار پایان مسابقه
final whistle U سوت پایان [ورزش]
sit out U تا پایان چیزی نشستن
i am through with my work U کارم به پایان رسید
drainless U پایان ناپذیر تمام نشدنی
dissertate U پایان نامه تحصیلی نوشتن
polish off <idiom> U به طور کامل به پایان رساندن
over the hill <idiom> U به پایان رسیدن بهار جوانی
wind up <idiom> U به پایان رساندن ،تسویه کردن
end up <idiom> U پایان ،بلاخره کاری کردن
the story is at an end U استان به پایان رسیده است
conclusion [closure] of the debate U پایان [و نتیجه گیری] بحث
The referee blew for full-time. U داور سوت پایان بازی را زد.
certificate of service U برگ پایان خدمت سربازی
surcease U پایان یافتن بپایان رساندن
subjoin U در پایان افزودن اضافه کردن
accommodation date U تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
rhizopod U وابسته به تیره ریشه پایان
play offs U مسابقههای حذفی پایان فصل
inoperculate U یکی ازشکم پایان هوازی
on the morrow of the war U چون جنگ پایان یافت
thetic U وابسته به یا شامل پایان نامه
stemma U دودمان چشم بند پایان
arachnid U جانوری از راستهء بند پایان
termless U بی پایان غیر قابل توصیف
to carry something to a successful issue U چیزی را با موفقیت به پایان رساندن
open syllable U هجائی که به حرف e پایان پذیرد
thetical U وابسته به یا شامل پایان نامه
to draw to a close U به پایان یا خاتمه نزدیک شدن
The project was terminated as of July 1. U پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
convocation U جشن پایان تحصیل جمعی دانشجویان
We don't do half-ass job [American E] [derogatory] U کاری را تا آخر و کامل به پایان رساندن
We don't do things halfway. U کاری را تا آخر و کامل به پایان رساندن
We don't do things by halves. U کاری را تا آخر و کامل به پایان رساندن
to work it <idiom> U چیزی را انجام دادن و به پایان رساندن
pan out <idiom> U پایان کار به صورت خیلی خوب
gnathite U یکی از زوائد دهانی بند پایان
constructive credit U اعطای پایان نامه افتخاری به کسی
unilinear U دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
committee boat U قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
his days U عمرش نزدیک است به پایان برسد
clubhouse turn U انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
to serve one s a U دوره شاگردی خودرابه پایان رساندم
We don't do things by half-measures. U کاری را تا آخر و کامل به پایان رساندن
all out U پایان بازی توپزنان یک تیم کریکت
hang out the laundry U ازاد کردن چتر عقب پس ازعبور از خط پایان
guide bars U خط وط مخصوص دربا کد که شروع و پایان کد را نشان می دهند
winning post U تیری که پایان مسافت دور را نشان میدهد
The subsidy will be phased out next year. U یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem. U مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
to take up one'sindentures U سند شاگردی خودرا در پایان خدمت پس گرفتن
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
I look forward to hearing from you soon. [letter closing line] U مشتاقم به زودی از شما آگاه شوم. [پایان نامه]
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
guns U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
checkered flag U پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
shutdown strip U منطقه بعد از خط پایان که رانندگان از سرعت خود می کاهند
carry one's bat U تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
gun U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
outruns U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrun U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
par in U پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
neozoic U وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
overscan U از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
fairways U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
fairway U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
target captain U عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
white flag U پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
delimiter U 1-حرف یا نشانهای که به زبان یابرنامه شروع و پایان داده یا کورد یا اطلاع بیان میکند. 2-مرز بین دستور و آرگومان
front de liberation national U جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
The longest day must have an end. <proverb> U هر روز بلندى را پایانى است( پایان شب سیه سپید است).
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
trilobite U بند پایان خرچنگی دارای بدن سه بند
exhaustable resources U منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
water year U سال ابی که برابر است با اول مهر هر سال تا پایان شهریور سال بعد
anglo-saxon architecture U [معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
Recent search history Forum search
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
0نحوه کار با نرم افزار waze
1بازشناسی خصوصیات فضای معماری مدرس‌ها و حجره‌ها درمسجدـمدرسه‌های شاخص دوره‌ی قاجار در تهران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com